آیا در سال 2012 دنباله داری با زمین برخورد می کند؟
بر اساس پیشگویی های شوم، یک چیز بزرگ باید با ما برخورد کند. وقتی می گویم ” یک چیز بزرگ” مقصدم یک جسم آسمانی غیر قابل کنترول (یعنی سیاره ایکس یا نیبیرو، یا یک شعله کشنده خورشید) و وقتی می گویم “ما”، مقصدم سیاره زمین است. بنظر میرسد که چسپاندن سناریو های شوم به آخر تقویم “طولانی” مایا های قدیم در میان نویسندگان، سایت های انترنتی، مستند سازان و ویدیو های یوتوپ به سرعت در حال رشد می باشد. بر اساس این سناریو در 21 دسامبر یا همان روز های سال 2012 باید یک اتفاق بدی بیافتد.احتمالا عمده ترین اختلاف میان سناریو های سال 2012 و پیش گویی های شوم گذشته این است که هر پیش گویی ممکن ( غیر ممکن یا غیر محتمل) منادی یک سرنوشت مرگبار یا نابود کننده برای زمین بوده اند.
بنابرین، با هدف بررسی سناریوی های شوم، می خواهم تا بر نظریه موجودیت یک دنباله دار در اعماق فضا که با آهستگی مدار خود را به سوی زمین تغییر میدهد، درنگ نمایم. اما قبل از اینکه نگران شوید، باید از شنیدن اینکه نظریه برخورد یک دنباله دار با زمین در سال 2012 کاملأ بی اساس است، خوشحال شوید. زیرا تا حالا چنین چیزی دیده نشده و با قاطعیت می گویم که هیچ شواهدی وجود ندارد که بگوید در سال 2012 یک دنباله دار با زمین برخورد می کند. حالا می گویم چرا…
بازار یابی روز رستاخیز
بر اساس گفته بعضی از گمراه کنندکان، چهار سال بعد از امروز یعنی دقیقأ در 21 دسمبر 2012 جهان به آخر میرسد. پیش گویان همیشه تقویم مایا ها و ( وعده های کتب آسمانی، طالع بینی یی چینگ و لوح های باستانی سومری ها) را به مثابه ثبوتی برای ادعای خویش پیش می کشند. اما متأسفانه اکثر تئوری های روز رستاخیز بر اساس برداشت های نادرست علمی و دروغ های به ظاهر حقیقی می باشند. گاهی هم بخاطر فروش کتب و جلب توجه خوانندگان سایت های علمی – تخیلی می باشد. گذشته از همه، جز ترس و وحشت دیگر سودی برای مردم ندارند.
حتمأ تا کنون در چندین سایت درباره برخورد سیارک 2012 چیزهایی خواند اید. حالا ما هم در اینجا می خواهیم این مسئله را با دقت بررسی کنیم و ببینیم که آیا واقعأ یک سیارک در مسیر برخورد با زمین قرار دارد یا خیر. خلاصه کلام با قاطعیت می گویم که هیچ خطر برخورد قریب الوقوع یک دنباله دار با زمین وجود ندارد.
خطر دنباله دار
قبل از اینکه به ادعای سناریوی روز شوم نظر بیاندازیم، نخست باید خطر برخورد یک دنباله دار را با زمین بررسی نماییم. همه میدانند که در گذشته دنباله دار هایی با زمین برخورد کرده و بدون شک در آینده هم زمین هدف برخورد دنباله دار ها قرار می گیرد، اما حد اقل برای چند دهه از خطر برخورد دنباله دار یا سیارک در امان هستیم. در واقع، شهاب ها بصورت قطعه سنگ ها در مقایسه با دنباله دار های یخی تعداد شان خیلی کم اند و در طول سال چندین شهاب سنگ بزرگ با زمین برخورد نموده مثلأ ( به شهاب سنگ 2008 TC3 بنگرید که اولین برخورد اتموسفیری شهاب با اتموسفیر زمین بود)
هر چند خیلی به ندرت، اما سیارک ها با سیارات برخورد می کنند. در سال 1994 دیدیم که چگونه توده های دو کیلومتری سیارک شومیکر لی 9 وارد اتموسفیر سیاره مشتری شدند و به همین خاطر از دیدن یک دهانه یا گودال بزرگ در نتیجه برخورد یک سیارک یا دنباله دار در زمین نباید خوشحال شویم. جرقه های نور ثبت شده در اثر برخورد توده های شومیکر لی با مشتری باعث گردید تا تلاش مان در جهت بررسی آسمان را افزایش دهیم تا از یک خطر احتمالی و ناگهانی باخبر باشیم. هر چند شمار زیادی از اجرام مجاور زمین مشخص شده اند، اما تعداد کمی از آنها تهدیدی برای ما شمرده می شوند.
توده های شومیکر لی 9 – ناسا
در سال 2006 میلادی وقتی سیارک 270 متری آپوفیس 99942 در صدر فهرست میزان اثرات خطر قرار گرفت باعث یک تحرک عجیب در میان اخترشناسان شد. انتظار میرود سیارک آپوفیس با مصئونیت و بدون خطر در سال 2029 از کنار زمین عبور کند. اما به علت انحراف های گرانشی زمین در سال 2029، احتمال دارد سیارک آپوفیس از یک محلی بنام “سوراخ کلید” گرانشی عبور کند و باعث برخورد آن با زمین در 13 هم اپریل 2036 گردد. هنوز هم احتمالات را نمی توان رد کرد. با وجود این آیا حاضرید تا بر سر برخورد آپوفیس با زمین قمار بزنید؟
توده های سنگی دیگری نیز در فضا سرگردانند، اما اکثر شان بی خطر اند و تهدیدی برای زندگی روزمره مان در سال 2012 ایجاد نمی کنند.
پس به نظر میرسد که ما از هر گونه برخورد آسمانی در أمان هستیم. اما بدین معنی نیست که هرگز چیزی با ما برخورد نخواهد کرد و یا یک گوی آتشین در آسمان پدیدار نخواهد شد (سنگ آسمانی کانادا در 21 نومبر و تازه ترین آن در 6 ام دسمبر بر فراز کولورادو را بخاطر بیاورید که بزرگترین برخورد توسط یک دنباله دار 10 تنی بوده). اما بدین معنی نیست که طی (چند سال آینده یکی از اجرام را در مجاورت زمین کشف نخواهیم کرد، شاید همین فردا یک جرم را در نزدیکی زمین ببینیم) اما تا هنوز هیچ دلیل آشکاری بر برخورد نابود کننده بشریت در سال 2012 وجود ندارد. هر گونه ادعا علیه این موضوع غلط و دروغ است.
داده های ایراس
یک تصویر مشهور در وبت سایت سیاره ایکس. این یک سیاره ایکس است و یا فقط یک کهکشان جوان؟
ناسا. ماهواره فراسرخ اخترشناسی به مدت 10 در سال 1983 بصورت یک تلسکوپ در مدار زمین در گردش بود. این تلسکوپ فراسرخ با بررسی سراسر آسمان، فرا درخشندگی کهکشان های جوان و “ابر” های میان کهکشان را به خوبی رصد نمود. اما قبل از اینکه این داده ها بررسی و مطالعه شوند اکثر رسانه ها بخصوص (واشنگتن پست) نوشتند که بعضی از این اجرام می توانند سیاره ایکس افسانه ای در بیرون از منظومه شمسی ما باشد. این یکی از تئوری های مهمی است که پیش گویان روز رستاخیز آن را به مثابه یک دلیل بر موجودیت سیاره ایکس عنوان می کنند. چندین نویسنده با استفاده از براهین مشکوک ادعا نمودند که رصد های قبلی به خوبی نشان می دهد، سیاره ایکس همان سیاره “نیبیرو” سومری هاست. اما نیبیرو یک کوتوله خاکستری است. در این تئوری، مرگ و نابودی، بشمول پیدایش نسلی از بیگانگان بنام انوناکی (یعنی اجداد بیگانه ما که سیاره خود را دوباره می خواهند) یکی پی دیگر بوجود می آیند. چه افسانه زیبای علمی که هیچ ریشه در واقعیت علمی ندارد. پس این سیاره ایکس همان “دنباله دار 2012″ است؟ اگر (اگر می خواهید این واقعیت را که یک دنباله دار یک سیاره نیست، نا دیده بگیرید، پس به یک کوتوله خاکستری هم کاری نداشته باشید).
برای اینکه کاملأ باورتان شود که تئوری دنباله دار 2012 و سیاره ایکس کاملأ پوچ است، کمی در مورد محل یا موقعیت این دنباله دار ادعا شده فکر کنید.
جمع بندی
واقعیت این است که تئوری سیاره ایکس دروغ است، اما تئوری دنباله دار حتی کاذب تر از آن. در ضمن شانس نابودی سیارات درونی منظومه شمسی در اثر پیچ و تاب خوردن یک سیاره بزرگ در سال 2012 و احتمال برخورد یک دنباله دار در همان سال، برابر با صفر است.
اما آینده را نمی توان پیش بینی کرد و هیچ پیشگویی گذشتگان هم نمی تواند سناریوی مدرن نجومی “پایان جهان” را مشخص کند. من مطمئن هستم که به دلایل معنوی و مذهبی سال 2012 یک سال خاص خواهد بود که بر سر آن نمی توان بحث کرد. اما پیشگویانی که با هدف رسیدن به منافع شخصی، علم امروزی را برای اثبات پیش گویی های غلط شان بکار می برند، نه تنها کار غیر مسئولانه، بلکه خیلی هم خطرناک برای بشریت میکنند.
در سال 2012 هیچ نوسان مقناطیسی در زمین رخ نمی دهد
به تاریخ 21 دسبمر 2012 میلادی زمین یعنی خانه مشترک همه انسان ها یک رویداد بسیار قوی را تجربه می کند. این بار صحبت در مورد سیاره X یا فوران کشنده خورشیدی نیست، بلکه این رویداد در داخل هسته درونی زمین رخ میدهد و باعث یک تغیر مصیبت بار در میدان مقناطیسی که حمایت گر ماست می گردد. در نتیجه ما نه تنها شاهد کاهش سریع استقامت میدان مقناطیسی خواهیم بود بلکه قطب های میدان مقناطیسی هم سریعأ جابجا می شوند ( یعنی قطب شمال مقناطیسی بجای قطب جنوب و برعکس جابجا می شوند.) خوب این پیش بینی برای ما چه معنی می دهد؟ یعنی اگر به پیش گویی ها در مورد سرنوشت شوم باور دارید، متوجه باشید که با جابجا شدن میدان های مقناطیسی، زمین توانایی دفاع در برابر تابش های خورشیدی را از دست می دهد و در برابر مقدار زیاد تشعشات خورشیدی قرار می گیرید. ناوگان عظیم ماه واره های مخابراتی و نظامی از مدار سقوط می کنند و باعث ایجاد هرج و مرج در زمین می شوند. نا آرامی های اجتماعی، جنگ، قحطی و سقوط اقتصادی رخ می دهد و بدون داشتن سیستم GPS یا موقعیت یاب جهانی، تمام هواپیما ها سقوط می کنند…
با استفاده از پیش گویی مایا ها ( اقوامی که بین سالهای 250 تا 900 قبل از میلاد در محدوده مکسیکوی (مکزیک) امرزوی زندگی می کردند و در نجوم تبحر و مهارت های زیادی داشتند که در مقاله جداگانه، پیشگویی این قوم برای سال 2012 را برایتان آماده می سازم) به مثابه یک بهانه برای ایجاد روش های جدید و انفجار کننده که در اثر آن سیاره ما ممکن نابود شود، پیش گویان تئوری سال 2012 از جابجایی جاذبه زمین مثل اینکه در سنگ نهفته باشد، استفاده نموده اند. حقیقتأ ب ه علت این است که دانشمندان گفته اند، این اتفاق ممکن در یک دوره چهار ساله اتفاق می افتد. اما دریغا، با اینکه این تئوری یک اندازه حمایت علمی را همراه دارد، هیچ کسی نمی تواند جابجایی میدان های مقناطیسی را که احتمال دارد در روز های آینده و یا در هزاره بعدی اتفاق بیافتد، پیش گویی کند.
اولأ، اجازه دهید تا تفاوت میان جابجایی میدان مقناطیسی و جابجایی قطب های زمین را برای شما توضیح دهم. جابجایی میدان مقناطیسی تغیر در میدان مقناطیسی زمین است که طی آن قطب مقناطیسی شمال زمین به قطب جنوب مقناطیسی می رود و در نتیجه قطب های مقناطیسی جابجا می شوند. هرگاه چنین اتفاق بیافتد، قطب نمای ما دیگر به سمت شمال نه بلکه به سمت انترکتیکا یا قطب جنوب نشان خواهد داد. اما جابجایی قطب ها که تقریبأ یک رویداد مشابه است چندین بار در دوره تکامل منظومه شمسی ما رخ داده. به گونه مثال دو سیاره منظومه ما از این رویداد متأثر شده و قطب های شان جابجا شده اند؛ مثلأ زهره ( که بر خلاف جهت دیگر سیارات می چرخد، در اثر چند رویداد بزرگ مانند برخورد سیاره ی، قسمت فوقانی آن با قسمت پائین آن جابجا شده) و اورانوس ( که به پهلو می چرخد، در اثر یک برخورد یا به علت اثرات گرانشی مشتری یا زحل از محور خود بیجا شده است). اکثر نویسندگان بشمول (پیش گویان سرنوشت شوم) جابجایی میدان مقناطیسی و جابجایی قطب های زمین را طوری یاد آور شده اند که گویا یک چیز اند. اما مسئله این طور نیست.
نخست در مورد جابجایی میدان های مقناطیسی…
این اتفاق چند بار رخ می دهد؟
دلایل جابجایی میدان های مقناطیسی درست فهمیده نشده، اما این مسئله کاملأ با قسمت درونی زمین ارتباط دارد. وقتی سیاره ما در گردش است، هسته مذاب آهنی آن به راحتی در جریان می باشد و باعث می گردد تا الکترون ها نیز به راحتی جریان پیدا کنند. این حرکت حرارتی، ذرات شارژ یا بار دار میدان های مقناطیسی ای را ایجاد می کنند که مرکز آنها در قطب های شمال و جنوب زمین قرار دارند. این پروسه بنام عملکرد دینام (مولد جریان دائم) یاد می شود که تقریبأ باعث ایجاد میدان مقناطیسی شبیه آهنربا می گردد و به این میدان ها اجازه می دهد تا سیاره ما را کاملأ در داخل خود بپوشاند.
این میدان مقناطیسی با عبور از هسته و پوسته زمین به فضا پیش رفته و مانند کره مقناطیسی یا حباب حفاظتی که همواره در اثر وزش باد های خورشیدی آشفته می شود، زمین را حفاظت می کند. از آنجائیکه ذرات باد خورشید همیشه دارای شارژ می باشد، میدان مقناطیسی زمین آنها را منکسر نموده و به نوک یا نقطه مناطق قطبی جائیکه خطوط میدان مقناطیسی باز می باشد، هدایت می کند و در آنجا بصورت شفق های قطبی دیده می شوند. معمولأ این وضعیت طی چندین قرن ادامه پیدا می کند (یعنی یک میدان مقناطیسی پایدار که از مناطق شمال تا جنوب امتداد یافته)، اما بعضی اوقات دیده شده که میدان مقناطیسی جابجا شده و قوت آن نیز دگرگون می شود. اما چرا این اتفاق می افتد؟
در این جدول جابجایی قطبی زمین طی 160 میلیون سال اخیر نشان داده شده. رنگ سیاه= قطبیت نورمال، سفید= جابجایی قطبی.
باز هم ما نمی دانیم. فقط می دانیم که این جابجایی طی چند میلیون سال اتفاق افتاده و بر اساس رسوبات فرو مقناطیسی، این اتفاق آخرین بار حدود 780 هزار سال قبل رخ داده. اما یک تعداد مقالات وحشت برانگیز می گویند که جابجایی مقناطیسی ” با نظم کار ساعت” رخ می دهد که این مسئله اصلأ واقعیت ندارد. طوریکه در این نمودار دیده شده، جابجایی مقناطیسی طی 160 میلیون سال بصورت نامنظم رخ داده. اطلاعات دراز مدت نشان می دهد که طولانی ترین دوره پایدار میان “جابجایی” میدان های مقناطیسی حدود 40 میلیون سال (در جریان دوره کرتاسه یا دوران وفور گچ در زمین؛ یعنی 65 میلیون سال قبل از میلاد) و کوتاه ترین دوره آن حدود چند صد سال قبل بوده.
بعضی از تئوری های سال 2012 (پیشگویی های فوق را بنام تئوری های 2012 می گویند) نشان می دهند که جابجایی مقناطیسی به دوره 11 ساله خورشید ارتباط دارد، اما برای حمایت از این گونه ادعا هم هیچ گونه شواهد علمی وجود ندارد. هیچ اطلاعاتی تا هنوز بدست نیامده که ارتباط خورشید و زمین را در تغییرات قطب های مقناطیسی نشان دهد. (خورشید طی 4?5 میلیارد سال گذشته همانند یک ستاره با سوزاندن هیدروژن به هیلیوم بصورت آرام می درخشید و این جریان در واقع نگرانی ما انسان ها را از هر گونه خطر رفع می سازد، چون زندگی در روی زمین به آرامش و پایداری خورشید وابسته است. اما تغییرات منظمی هم طی دوره های کوتاه در خورشید رخ داده که طی آن خورشید فعال و جالب می باشد. این دوره فراز و نشیب در فعالیت خورشید را بنام دوره خورشید یاد می کنند)
بنابرین، تردید تئوری روز رستاخیر در جابجایی مقناطیسی زمین نشان می دهد که این اتفاق با نظم کار ساعت ( بطور منظم) اتفاق نمی افتد و هیچگونه ارتباطی هم به حرکت خورشید ندارد. در هر صورت ما بدهکار یک تکان یا چرخش ناگهانی مقناطیسی نیستیم، چون نمی توانیم پیش بینی کنیم که دفعه بعد کی اتفاق می افتد، اما ظاهرأ این اتفاق ناگوار و خطرناک در گذشته ها بصورت تصادفی اتفاق افتاده است.
چه چیزی باعث جابجایی مقناطیسی زمین می شود؟
تحقیقات در واقع گامی در جهت درک حرکت یا پویایی درونی زمین است. بعد از مطالعه قسمت اول مقاله حالا می دانید که وقتی سیاره ما در گردش است، هسته مذاب آهنی آن به صورت پایدار طی صده های متوالی فعالیت و جریان داشته. اما به دلایل مختلف در جریان جابجایی مقناطیسی، ناپایداری ها باعث قطع تولید یکنواخت میدان مقناطیسی سراسری شده و چرخشی را در قطب ها بوجود آورده.
بشر میدان مقناطیسی را از چندین صد سال قبل می شناسد و حتی از قرن 12 میلادی بدینسو قطب نما جهت قطب شمال را به ما نشان می دهد. حیوانات هم برای جهت یابی از قطب شمال استفاده می کنند و ما هم به همین دلیل با وابستگی به آن رشد نموده ایم. تا هنوز در مورد میکانیزم یا کارکرد میدان های مقناطیسی که در هسته بیرونی زمین نهفته است، زیاد نمی دانیم. اما با امید کسب اطلاعات بیشتر در این مورد یک تن از دانشمندان فیزیک نجومی بنام دان لاتروپ از دانشگاه مریلند سعی نمود تا این معما را با ساخت یک نمونه کوچک زمین حل کند. این گوی فلزی زمین که قطر آن 3 متر است بر روی یک دستگاه نصب شده و با سرعت 80 مایل (128 کیلومتر) در ساعت که سرعت استوای زمین است، می چرخد. بخاطر شبیه سازی هسته مذاب زمین، لاتروپ هم نمونه کوچک خودش را پر از فلز مذاب می کند. تمام این نمونه 26 تن وزن دارد.
ناگفته نماند که این سومین تلاش لاتروپ برای ایجاد میدان مقناطیسی زمین است. دو تلاش قبلی او در اندازه های کوچکتر بود و حالا مجبور شده تا این نمونه بزرگتر را توسط یکی از شرکت های تولید کننده تجهیزات سنگین بسازد.
اعتقاد دانشمندان بر این است که هسته بیرونی مذاب زمین که 3200 کیلومتر پائین تر از پوسته زمین آغاز می شود، میدان مقناطیسی سراسری زمین را تولید می کند. عملکرد پویائی یا مولد جریان دائم به نحوی از طریق تعامل جریان آهن مذاب آشفته ( که نهایت توانایی جریان) را دارد با چرخش زمین ایجاد می شود.
آقای لاتروپ در نمونه خویش بجای آهن مذاب از سودیم مذاب استفاده می کند. اولأ حفظ آهن مذاب در چنین شرایط بی نهایت داغ و خطرناک است. ولی سودیم در درجه بسیار پائین تر بصورت مایع نگهداری می شود ( یعنی تقریبأ در صد درجه سانتی گرید). اما در استفاده از سودیم مذاب بخاطر شبیه سازی آهن مذاب، خطراتی جدی وجود دارد. اولأ در هوای آزاد به شدت قابل احتراق و در تعامل با آب واکنش بسیار شدید دارد. بپس باید نهایت احتیاط را به خرچ داد. هرچند این آزمایش خطرناک است، ولی بخاطر نبود هیچگونه روش مستقیم برای اندازه گیری هسته بیرونی زمین، بسیار هم می باشد.
به گفته خود لاتروپ وضعیت هسته زمین به مراتب از سطح خورشید داغتر و خطرناکتر است و تحت فشار بسیار شدید قرار دارد. بنائأ هیچ نوع روش و تکنیک قابل تصور برای آزمایش مستقیم آن وجود ندارد.
چرخش یا حرکت این گوی سنگین باید باعث آشفتگی در جریان سودیم مایع شود و امیدواریم تا بتواند میدان مقناطیسی را بوجود بیاورد. امید بر آن میرود تا این آزمایش چندین معما دیگر را نیز حل کند؛ یعنی میکانیزم های مربوط به جابجایی قطب های مقناطیسی. از آنجائیکه میدان های مقناطیسی در گذشته هم چندین بار جابجا شده، شاید چرخش طولانی این نمونه بتواند باعث جابجایی قطب های مقناطیسی گردد. در ضمن این آزمایش با استفاده از فلز مذاب می تواند بر چگونگی این شرایط در این جابجایی قطب ها نیز روشنی بیاندازد.
طی آزمایشات گذشته دانشمندان فلز مذاب را از طریق لوله در نمونه های آزمایشی تعبیه کرده بودند، اما این آزمایش امکان می دهد تا فلز بصورت طبیعی خود را تنظیم و جریان آشفته را بوجود بیاورد. تا هنوز نمی دانیم که آیا این آزمایش میدان مقناطیسی را بوجود می آورد یا خیر، ولی باید به درک ما از ایجاد میدان مقناطسی در درون سیاره کوچک ما کمک کند.
فراز و نشیب قوت میدان های مقناطیسی
تحقیقات جدید درباره میدان های مقناطیسی زمین که به تاریخ 26 سپتمبر در نشریه ساینس به چاپ رسید می گوید که میدان مقناطیسی زمین آنگونه که قبلأ تصور می کردیم، ساده و آسان نیست. علاوه بر دو قطبی بدون میدان ها (شمال- جنوب) میدان های ضعیف تری هم در سراسر سیاره دیده شده که احتمالأ در هسته بیرونی زمین تولید می شوند.
بعد از اندازه گیری ها، دیده شد که میدان های مقناطیسی از نظر قوت با هم بسیار متفاوت اند و یک واقعیت مسلم دیگر این است که قوت میدان های مقناطیسی در حال کاهش می باشند. تحقیقات تازه که توسط دیرینه شناس زمین آقای برید سینجر از دانشگاه ویسکنسون منتشر شده می گوید که میدان مقناطیسی ضعیف در جابجایی مقناطیسی بسیار مهم می باشد. اگر قوت میدان دو قطبی (شمال-جنوب) در مقایسه با قوت ضعیف میدان های پراکنده مقناطیسی کاهش یابد، در آنصورت احتمال جابجایی قطب های مقناطیسی وجود دارد.
آقای سینجر می گوید: “میدان ها همواره پایدار نیستند، انتقال گرما و ماهیت جریان هم تغییر می کند و می تواند باعث ایجاد دو قطبی گردد که شدت و استقامت آن هم کم و زیاد می شود. زمانی که بسیار ضعیف می شود، توانایی لازم برای رسیدن به سطح زمین را ندارد و آنگاه شاهد غیر محوری شدن دو قطب خواهیم بود که قطب ضعیف تر آن برای همیشه عقب می ماند”. گروه تحقیقاتی سینجر، نمونه های گدازه های آتشفشانی باستانی باقیمانده از آتشفشان های تاهیتی و آلمان بین 500 تا 700 هزار سال قبل را ارزیابی نمودند. با ارزیابی دقیق منرال های غنی آهن که بنام مگنتیت یاد می شوند، تحقیق کنندگان توانستند تا به مسیر میدان های مقناطیسی دست یابند.
چرخش الکترون ها در درون منرال به وسیله میدان مقناطیسی قوی انجام می شود. در زمان قوت میدان دو قطبی، این الکترون ها به جهت قطب شمال مقناطیسی اشاره می کنند. اما در زمان تضعیف میدان دو قطبی، الکترون ها به هر جهتی که میدان قوی باشد اشاره می کنند. تحقیق کنندگان فکر می کنند، زمانیکه میدان مقناطیسی ضعیف پائین تر از یک حد معین کاهش می یابد، میدان های پراکنده، میدان های دو قطبی را از محور خارج می سازند و باعث جابجایی قطب های مقناطیسی می شوند.
سینجر می گوید “میدان های مقناطیسی یکی از ویژگی های مهم زمین شمرده می شوند که تا هنوز بزرگترین معمای علم می باشند. اما بیجا شدن قطب ها چیزیست که بشر صد ها سال به دنبال آن است”.
میدان مقناطیسی پر خم و پیچ
با اینکه به نظر میرسد که قوت میدان مقناطیسی رو به کاهش است، ولی در مقایسه با نوسانات اندازه گیری شده در گذشته دیده شده که بالاتر از حد اوسط قرار دارد. بر اساس تحقیقات دانشکده اقیانوس شناسی ساندیگو، اگر قوت میدان مقناطیسی با این سطح همچنان کاهش یابد، در آنصورت میدان دو قطبی مقناطیسی طی 500 سال به 0 میرسد. اما به احتمال زیاد میدان مقناطیسی دوباره قوت یافته و به حالت اولش باز می گردد؛ یعنی چیزی که طی چند صد سال با نوسان طبیعی وجود داشته.
موقعیت قطب های مقناطیسی در شمال و انترکتیکا نیز عجیب و حیرت انگیز به نظر میرسند. به گونه مثال در قرن 20 قطب شمال مقناطیسی در قسمت های بالای کانادا از 10 کیلومتر در سال به 40 کیلومتر افزایش یافته است. گمان بر این است که اگر قطب شمال مقناطیسی با همین میزان ادامه یابد طی چند دهه از شمال امریکا خارج شده و وارد سایبریا می شود. ولی این یک پدیده جدید نیست. چون اولین یافته های جیمز روز در سال 1931 به صد ها مایل خم و پیچ خورده (حتی اندازه گیری های امروزی سرعت این روند را نشان می دهد)
پس هیچ اتفاق شومی در راه نیست؟
جابجایی مقناطیسی یکی از عرصه های مجذوب کننده تحقیقات ژئوفیزیکی به شمار می رود که به مدت چندین سال دانشمندان فیزیک و زمین شناسان را به خود مشغول خواهد داشت. با اینکه نیروی محرک نهفته در پشت این پدیده تا هنوز کاملأ شناخته نشده، اما هیچ دلیل علمی موثق وجود ندارد که نشان دهد این جابجایی به تاریخ 21 دسمبر 2012 اتفاق می افتد.
برعلاوه، اثرات این اتفاق یا جابجایی بالاتر از حد یک اعتیاد به ما نفوذ کرده. آیا باید این جابجایی مقناطیسی را در زمان حیات خویش تجربه کنیم ( که به احتمال زیاد نه)، ولی احتمال ندارد که در اثر باد خورشیدی زنده سوزانده شویم و یا حتی توسط تشعشتات کیهانی محو گردیم. حتی احتمال ندارد که حادثه انقراض گونه ها را تجربه کنیم (روی همرفته انسان اولیه – همو اریکتوس جابجایی مقناطیسی را به راحتی پش سر گذاشته و طی آن دوره زندگی کرده). به احتمال زیاد در زمان جابجایی یا مستقر شدن میدان های مقناطیسی در موقعیت جدید، شفق ها را در تمام ارتفاعات زمین تجربه خواهیم نمود و ذرات شارژ داری که از فضا می آیند، شاید یک مقدار افزایش یابند (اما به خاطر داشته باشید که تضعیف میدان مقناطیسی به معنی این نیست که هیچگونه حفاظت مقناطیسی نداشته باشیم)، چون در حد زیاد توسط اتموسفیر ضخیم و چگال محافظت می شویم.